مقاله

دکتر م. سببي: نامه اي به روزنامه نگار در بند آقاي هدايت

هموطن گرامي آقاي انصافعلي هدايت! قبل از هر سخني فرارسيدن بهار نو را برايتان تبريک ميگويم و متاسف هستم که حق لذت از شکوفائي طبيعت را از شما سلب کرده اند و متاسفم که اين روز شادي را بجاي آغوش خانواده بايد دربند زندان بسر کنيد. بنابه به توضيحات جنابعالي از داخل زندان چنان بنظر ميرسد که آنجا هر فصل سال همانند زمستان دشوار ميگذرد و بنظر ميرسد حاکمان رژيم با انتقال گل وغنچه هاي سياسي بدانجا قصد جلوگيري از شکوفائي بهارسياسي در جامعه هستند.
آقاي هدايت! حتما اطلاع داريد که تاريخ تکامل بشريت پر از تناقض و مبارزات است و خوشبختانه نتيجه حاصله از آن همه جدال گذشته گواه خوش بيني ماست. اگر نگاه کوتاهي به تاريخچه بشريت بيندازيم متوجه ميشويم که انسان مدرن امروزي که تحت عنوان ٌهومو ساپينزٌ شناخته شده تقريبا از 50 هزار سال پيش وارد مرحله کنوني، يعني در قالب انقلاب فکري شده است. به بيان ديگر، تاريخ انسان مدرن و بشريت مبتکر در مقايسه با مراحل مختلف تکامل فيزيکي خود چندان دراز مدت نيست. حتي نئاندرتالها که گويا شباهت بزرگي، اما با ظرفيت مغزي کمتري، که به انسان امروزي داشتند تا 30 هزار سال پيش در اروپا ميزستند.
با کشف فنون کشاورزي اولين جامعه بشري حدود 10 هزار سال پيش ظاهر ميشود و بدنبال تجمع انسانها درجوامع مختلف، بشريت مجبوربه همزيستي و زندگي مسالمت آميز و در پي آن ايجاد قوانين ميشود. بنابه محقيقن، پيدايش شيوه شهرنيشيني و ارتباطات مستقيم بين انسانها رشد فکري بشريت را وادار به شتاب عظيمي ميکند. همزمان با کشف استفاده از منابع مختلف طبيعت، بشريت مجبور به پيدا کردن روشهاي سازماندهي متناسب با همزيستي مسالمت آميز بود.
بر خلاف حيوانات، هر انسان نوعي صاحب افکار مستقل و مبتکر هست و براي احياي يک همزيستي مسالمت آميز در ميان اين افراد و توده مردم، تکامل يک مخرج مشترک بر مبناي منافع مشترک ضروري بوده و هست. بدون شک چهارچوب چنين منافع مشترک تنها زير آرمان ائده و افکار انسان پرستي ممکن خواهد بود و در غير آن، قانون جنگل همانند ميليونها سال قبل به حاکميت خود در ميان بشريت نيز ادامه ميداد.
از طرف ديگر حل مسائل پيچيده شبيه سازماندهي جامعه براساس منافع عمومي نياز به تجربه و دانش قبلي دارد که بشريت حداقل تا آن مرحله تاريخي فاقد آن بود. سازماندهي اعضاي جامعه مثل مورچه ، فيل وميمونها طالب محدويت در استقلال و ابتکار فکري اعضا ميباشد و چنان سازماندهي طبعا جوابگوي نياز بشريت نميتوانست باشد و در نتيجه بدنبال افزايش سيستم شهرنشيني بشريت مجبور به کشف شيوه هاي جديد و گوناگون جهت سازماندهي جامعه بود. طبق روايت و اسناد تاريخي پرستش و عبادت از پديده هاي غير انساني از قبيل آفتاب، آتش، بت، کوه، حيوانات در نقش خدا يکي از ابتدائي ترين سيستم موثر در راستاي سازماندهي جامعه در ميآيد. افرادي که بدلايل مختلف ادعاي آشنائي و رابطه با آن پديده هاي غير انساني داشتند از مزاياي ويژه برخوردار بودند. اما با مرور زمان (نزديک به 5 هزار سال) و رشد تدريجي افکار آدمي، شرايط ذهني براي ظهور خدايان در هيکل انسانها فراهم ميشود. عده اي به اين باور ميرسند که بشر باهوشترين موجود خلاقيت هست و طبعا پرستش و عبادت از افراد مخصوص بمراتب عقلاني تر از عبادت از بت، حيوان و يا آفتاب ميباشد. در نتيجه خدايان مصري، يوناني و ساير (از جمله در اسکانديناوي) از 5 هزار سال پيش پا به عرصه تاريخ بشريت ميگذارد.
با گذشت 2 هزار سال و اندي، بشريت به اين حقيقت پي ميبرد که اين خدايان هم مثل ساير انسانها هستند و امتياز اين خدايان در سازماندهي جامعه بيشتر بر اساس منافع شخصي آنها استوار شده است و در نتيجه بشريت بار ديگر طغيان ديگري را آغاز ميکند. بمرور زمان اشخاصي بر اينکه انسان براي ستايش و پرستش از خدايان آسماني آفريده شده است پافشاري ميکنند و همزمان هم اين اشخاص ادعاي پيامبري از خدايان مذکور ميشوند. بدين صورت بشريت شاهد ظهور اديان الهي به شيوه هاي مختلف ميشود. اوج ترويج و توسعه اين مذاهب بطور متفاوت در نقاط مختلف زمين پيش ميرود اما در کل ميتوان گفت که رونق اکثر اين اديان آسماني از قرن 19 به اين سو بموازات رشد وسيع علم و دانش افت زيادي کرده است.
آقاي هدايت! در عرض تمام اين مدت اشخاصي همانند عاليجناب بوده اند که افکار و سيستم حاکم را با تنقيد نگريسته و حتي عده اي نيز هزينه سنگين به استدلالهاي منطقي خود پرداخته اند. حتي به نظر ميرسد که بعضي اشخاص که در آن مراحل تاريخ ميزيسته بمراتب دمکرات و عادلتر از خيلي از انسانهاي امروزه بوده است. تاريخ پر از اين قهرمانان وراهنماي تکامل بشريت است وجالب توجه نقش اين افراد همچون احرم تکامل در پرورش ائده انسان پرستي ميباشد. بدون فداکاري آنها سرنوشت انسانيت يقينا بمراتب بدتر از امروزه ميشد.
آقاي هدايت! وجود بشريت مديون آن افرادي هست که با درک حقيقي مفهوم انسانيت و با دلي لبريز از عشق به آن ارزش انسان بودن را تقويت کردند. آنهائي که با فداکاري ومبارزه محتواي زندگي خود و ديگران را تغيير دادند. آنهائي که مفهوم حيات را در انسان بودن ديدند و ائده انسانيت را آماج خود گزيدند و از اسارت ماترياليسم رها گشتند ولو رفاه و استفاده از وسايل دستيابي به آن يکي از انگيزه حيات ميباشد که از کدهاي ژنتيکي ما انسانها محسوب ميشود.
آقاي هدايت! از کد ژنتيکي سخن به ميان آمد بجاست به چند نقطه مهم راجع به آن نيز اشاره کرد. در حالي که انسانيت بر پايه ارزشهاي انساني و معنويات استوار است کد ژنتيک ما بر پايه توليد مثل که يکي از قويترين غريزه راز بقاست واقع شده است. به عبارت ديگر توليد مثل هسته رفتار و غريزه زندگي را تشکيل ميدهد. با اينکه هنوزچهارچوب، محتوا و منظور از آفرينش براي دانشمندان روز همچنان مبهم باقي مانده اما همه متفق القولند که تکامل بشريت وکشف سر آفرينش در گرو رشد تدريجي ائده بشريت ميباشد. بنابر اين استدلال خدمت در راه تکامل بشريت بايد در حال حاضر ارزنده ترين نوع زيست بحساب آيد چندان دشوار نيست. اي بسا هستند ميلياردها انسان غافل از معماي حيات محور رفتار خود را تنها بر اساس کدهاي ژنتيک تنظيم ميکنند.
همانطوري که در ابتداي نامه خود ذکر کردم آقاي هدايت، تاريخ بشريت چندان کهنه هم نيست. اگر چند صد هزار سال به عقب برگرديم در مييابيم که کدهاي ژنتيک ما خيلي شبيه حيوانات ميماند. بنابه مهندسان ژنتيک حدود 7 صد هزار سال قبل د ـ ن ـ آ انسان 99 در صد مشابه ميمون بوده و انکار اين حقيقت هم متاسفانه دردي را درمان نميکند. پس زياد شگفت انگيز نيست که امروز اکثر انسانها اسير کدهاي ژنتيک هستند. طبق آن کدها بيشتر رفتار و کردار ما از قبيل ازدواج، توليد مثل و کسب امتيازهاي مخصوص در راستاي بقا از قبل برنامه ريزي عمومي شده و تغييرات جزئي در آنها تحت تاثير محيط با تکيه بر تحصيل، تربيت و تجربه انجام داده ميشود.
آقاي هدايت، تجربه نشان ميدهد آنهائي که ارزشهاي انساني را برتر مي پندارند و اسارت در کدهاي ژنتيکي را رد و برخلاف جريان زمان حرکت ميکنند اغلب محکوم به حبس و اذيت ميشوند. اما در عين حال آنها به بشريت آزادي و ابتکار افکار ميبخشند و روند رشد خصوصيات والاي انساني را تضمين ميکنند. آقاي هدايت، آنهائي که عدالت اجتماعي را الگوي زندگي ارزشمند براي بشريت بر ميگزنند متاسفانه اغلب محکوم به خشم جاهلان زمان ميشوند. چاره چيست. تاريخ بشريت چنان بوده و هست. آن موقع که بيان اعقايد در بيشتر نقاط جهان امري طبيعي بنظر ميرسد براي شما وهمرزمانتان جرم سنگيني محسوب ميشود. اين سرنوشت تو و امثال جنابعالي در ايران بوده که با فداکاري خود راه گشاي عدالت اجتماعي براي بقيه مردم ايران باشيد. با توجه به گفتار و کردارتان بايد گفت که شما تظاهر به دمکراسي و عدالت اجتماعي نميکنيد بلکه حامل آنها هستيد. اي کاش ميليونها آقاي هدايت در ايران داشتيم.
در پايان آرزوي سعادت و تحمل براي شما و خانواده ات دارم. با خبر باشيد در ياد ما هستيد گرچه متاسفانه قادر به ياوري بيش نيستيم.

باميد آزادي تمام زندانيان عقيدتي

لوند 1383
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org